عابد و شیطان

فرهنگی، هنری، مذهبی، علمی و...

عابد و شیطان


عابد وشیطان : می گوییند در میان بنی اسرائیل عابدی بود .به او گفتند درفلان شهر درختی است که مردم آن شهر ، آن درخت رامی پرستند . عابد ناراحت شد ، برخاست وتبر بر دوش گرفت وراهی آن شهر شد تا آن درخت راقطع کند. ابلیس به صورت پیری ظاهرالصلاح برمسیر اومجسم شد وگفت : ای عابد، برگردوبه عبادت خودمشغول باش عابد گفت :نه بریدن درخت اولویت دارد.مشاجره بالا گرفت ودرگیر شدند ، عابد برابلیس غالب آمد و وی را برزمین زد وبر سینه اش نشست . ابلیس در این میان گفت : بگذار تاسخنی بگویم ،تو که پیامبر نیستی وخدا براین کار تو را مامور ننموده است، به خانه برگرد ، تا هر روز  دو دینار زیر بالش تو نهم؛ با یکی معاش کن ودیگری را انفاق نما واین بهتر وثوابش بیشتر است از کندن آن درخت ... عابد با خود گفت : راست می گوید، یکی از آن دو را صدقه دهم و آن دیگری راهم به معاش صرف کنم،وبرگشت ... بامداد دیگر روز، دو دینار دید وبرگرفت ، روز دوم دو دینار دید وبرگرفت ، روز سوم هیچ پولی نبود !خشمگین شد وتبر برگرفت وبه سوی درخت شتافت ... باز درهمان نقطه، ابلیس پیش آمد وگفت کجا؟ عابد گفت :می روم تاآن درخت را برکنم ! ابلیس گفت: به خدا هرگز نتوانی بکنی ! باز ابلیس وعابد  درگیر شدند واین بار ابلیس عابد رابر زمین افکند! عابد گفت :دست بدار تا برگردم،اما بگو چرا بار اول برتو پیروز شدم واینک ، در چنگ تو حقیر شدم؟ ابلیس گفت: آن وقت تو برای خدا خشمگین بودی وخدا مرا مسخّرتوکرد ، که هرکس کار برای خدا کند ،مرا براو غلبه نباشد؛ ولی این بار برای دنیا و دینار خشمگین شدی ،پس مغلوب من گشتی..



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: موضوعات مرتبط: خواندنی ها، ،
نویسنده : اعضای فعال کانون
تاریخ : پنج شنبه 11 دی 1393
زمان : 19:40


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.